سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمقان، چون سرابْ ناپدید می شود و چون مِه می پراکَنَد . [امام علی علیه السلام]
شیدای بی نشون
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
با هر نفس

مهسا :: سه شنبه 88/8/19 ساعت 3:3 عصر

 

 

وقتی دارم با هر نفس از این زمونه سیر میشم

وقتی با یک زخم زبون از این و اون دلگیر میشم

این آخره راهه دیگه باید که تنها بمیرم

تنها تو اوج بی کسی تو غربت آروم بگیرم

باید برم باید برم باید که بیتو بپرم

آخ که چه سنگین میزنه این نفس های آخرم


 


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

به حسرتم
سلام
عشق خوب من
تبار درد:
آری ؟؟؟
باغبون
تو حرفم را نمی خوانی ...
با هر نفس
خدا حافظ
شهر احساس
شقایق

About Us!
شیدای بی نشون
مهسا
در اخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم و گفتم بدان اسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست همان لبخندی که توان را از من می ربود بر لبانت زینت بست. و به ارامی از من فاصله گرفتی بی هیچ کلامی. من خاموش به تو نگاه می کردم و در دل با خود می گفتم :ای کاش این قامت نحیف لحظه ای فقط لحظه ای می اندیشید که اسمان بهاری یعنی ابر باران رعد وبرق و طوفان ناگهانی و این جمله ،جمله ای بود بدتر از هر خواهش برای ماندن و تمنایی بود برای با او بودن...
Link to Us!

شیدای بی نشون

Hit
مجوع بازدیدها: 69276 بازدید

امروز: 6 بازدید

دیروز: 4 بازدید

In yahoo

یــــاهـو

Submit mail